به نقل از «فرارو»

حال و هوای رشت پیش از به خاکسپاری «سایه»

تاریخ انتشار: ۴ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۸۴۹۳۴۸

ایسنا نوشت: در حالی که فردا صبح، مراسم خاکسپاری پیکر هوشنگ ابتهاج در شهر رشت برگزار می‌شود، به نظر می‌رسد این شهر برای این مراسم آماده نیست و علاقه‌مندان به این شاعر نگران به بهم خوردن و یا به تعویق افتادن مراسم هستند.

هوشنگ ابتهاج، شاعر مشهور ایرانی، روز ۱۹ مرداد ماه از دنیا رفت، چند روز پس از درگذشت او خانواده‌اش اعلام کردند، می‌خواهند پیکر او را به ایران منتقل کنند تا در زادگاهش به خاک سپرده شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ابتدا اعلام شد، مراسم تشییع و خاکسپاری او روز پنجشنبه و جمعه (۲۴ و ۲۵ مردادماه) به ترتیب در رشت و تهران برگزار می‌شود، اما این زمان با توجه به اختلاف فرزندان او با انتقال پیکر پدرشان یک هفته به تاخیر افتاد. بعد از اعلام رای دادگاه آلمان برای انتقال پیکر این شاعر به ایران، در نهایت شب چهارشنبه دوم شهریور پیکرش به فرودگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) وارد شد.

روز جمعه، چهارم شهریور مراسم تشییع پیکر هوشنگ ابتهاج در مقابل تالار وحدت برگزار و پیکر او راهی زادگاهش رشت شد تا در آرامگاه ابدی‌اش بیارامد.

زودتر از ورود شاعر، وارد رشت می‌شوم، بخشی از شعر ارغوان «آسمان تو چه رنگ است امروز؟ /آفتابی است هوا؟ / یا گرفته است هنوز؟» در ذهنم مدام تکرار می‌شود، آسمان شهر رشت، شهر باران، آفتابی است و چند لکه ابر در آسمان جا خوش کرده‌اند.

به راننده تاکسی اینترنتی می‌گویم می‌روم «باغ محتشم»، اما محل دقیق را بلد نیستم، لطفاً حواستان باشد رد نکنم؟ می‌گوید پارک شهر منظورتان است. با کمی مکث تایید می‌کنم.

در شهر اثری از تبلیغات شهری برای وداع با شاعر دیده نمی‌شود. از راننده می‌پرسم در این مدت درباره ابتهاج، چه اقداماتی صورت گرفته؟

با تأکید می‌پرسد ابتهاج؟ می‌گویم شاعر. می‌گوید: «آها اون پیرمرده که فیلمش را در اینستاگرم پخش است، هیچی.»

در یکی از میدان‌های شهر یک بنر می‌بینم. راننده این بار می‌گوید: «از اینا چنتا تو یکی دو میدان اصلی شهر گذاشتند.»

بعد ادامه می‌دهد، «من تا زمانی که فوت شد نمی‌دانستم شاعر گیلکی است. همین‌که فوت شد صفحه اینستاگرام و استوری همه پر شد و من فهمیدم گیلکی است. مانده‌ام، مگر می‌شود کسی گیلکی باشد. اما شعر گیلکی نداشته باشد. نمی‌شود که.» همچنان از زبان گیلکی و فراموش شدن این زبان حرف می‌زند. بعد برای این که ببیند حواسم به حرف هایش هست، می‌پرسد امروز بالاخره مراسم هست؟ در جواب پاسخ منفی‌ام و این‌که مراسم به فردا موکول شده، زیر لب می‌گوید پس فردا صبح اینجا ترافیک میشه؟» گویا خیابان منتهی به پارک شهر یا باغ محتشم، یکی از شلوغ‌ترین خیابان شهر است.

در مقصد پیاده می‌شوم، تک و توکی آدم ایستاده‌اند وبا مزار خالی و عکسی که روی مزار گذاشته شده، عکسی به یادگار می‌گیرند.

هنوز سازه‌ها برای سخنرانی و محل عکاسان آماده نیست و هرکدام به یک سو افتاده‌اند؛ و به نصب یک بنر اکتفا کرده‌اند، حتی اطلاعیه‌های یک یک کاغذ دیده نمی‌شود که مراسم به فردا موکول شده است.

نزدیک می‌روم، همان‌طور که در فضای مجازی دیده‌ام قبر کنده شده را پر کرده‌اند، البته زمزمه‌هایی هم مبنی بر اختلاف بر محل خاکسپاری این شاعر هم مطرح است اگرچه که این موضوع توسط مسئولان ارشاد رد می‌شود و تاکید بر این است که «نظر خانواده ابتهاج فصل الخطاب است و هرجا آن‌ها بخواهند، خاکسپاری انجام خواهد شد و خواسته خانواده ابتهاج باغ محتشم رشت است و ما احترام می‌گذاریم.»

یکی از حاضران که فکر می‌کند مراسم خاکسپاری انجام شده می‌گوید، مثل من دیر آمدید، مراسم تمام شده است. به او می‌گویم مراسم شروع نشده که تمام شود، فردا برگزار می‌شود، با ذوق می‌پرسد راست می‌گویید؟

یکی دیگر تصنیف «سپید» (ایران‌ای سرای امید) را با صدای شجریان گذاشته، و زمزمه می‌کند.

شخص دیگری از راه می‌رسد و می‌پرسد مراسم کنسل کردن، درسته؟ در جواب مثبت ما می‌گوید، بهم گفتند، اما دلم آرام نگرفت، آمدم خودم ببینم.

کم‌کم بر تعداد حاضران افزوده می‌شود و همه آمده‌اند مطمئن شوند که مراسم کنسل شده است یا نه، یکی از حاضران به همراه می‌گوید: «دارن این کار‌ها رو می‌کنند، که آدم‌های کمتری به مراسم بیایند!».

خانمی هم از هرکس که سر راهش که می‌رسد می‌پرسد «فردا دیگه تاریخ نهایی است؟ اصلا میارنش، آخه قبر رو پر کردن».

آقایی می‌گوید کاش اراده‌ای برای گرامی‌داشت او وجود داشت مثلا می‌گفتند ساعت اداری فردا دیرتر از روز‌های دیگر است من الان یک دلم اینجاست و یک دلم در محل کارم.

شخص دیگری هم نگران محل پارک ماشینش است و به همراهش می‌گوید که «کی بیایم که برای ماشین جا باشه، فردا شلوغ میشه.»

همزمان خانواده ابتهاج، یلدا و کیوان وارد محل خاکسپاری می‌شوند. به نظر می‌رسد دارند محل انتخابی شان را رصد می‌کنند، چرخی در پارک می‌زنند و می‌روند.

زیاد نمی‌مانم. در تعجبم که چرا حداقل یه بنر ساده به تعویق افتادن مراسم را در نزدیکی پارک شهر نصب نکرده‌اند و چرا تعداد تبلیغات شهری آنقدر کم است؟

در مسیر برگشت اولین سوال راننده این است مراسم تمام شد؟ می‌گویم مراسم فردا است. بعد می‌گوید آخه خودم در کانال دیدم که مراسم تشییع انجام شد. پس فردا شلوغ میشه؟!

احتمالا به دنبال مسیر جایگزین برای جابه‌جایی مسافرانش است.

مراسم خاکسپاری پیکر هوشنگ ابتهاج از ساعت ۸ صبح در باغ محتشم (پارک شهر) مقابل پردیس دانشگاه گیلان در استانداری سابق برگزار خواهد شد

منبع: فرارو

کلیدواژه: هوشنگ ابتهاج هوشنگ ابتهاج باغ محتشم پارک شهر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۸۴۹۳۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شعر شاعر پاکستانی در استقبال از غزل رهبر انقلاب

احمد شهریار، شاعر پاکستانی، تازه‌ترین شعر خود را در استقبال از غزل رهبر معظم انقلاب سرود. - اخبار فرهنگی -

 به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، شعری را منتشر کرد که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در آستانه عملیات وعده صادق خواندند. مهدی فضائلی، عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، در صفحه ایکس خود نوشت:

غزل زیر، سروده چندسال پیش رهبر انقلاب اسلامی است، معظم‌له این بیت از سروده را در آستانه عملیات وعده صادق در یکی از جلسات مرتبط خوانده‌اند:

تو را‌ است معجزه در کف زساحران مهراس
عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز

از هند تا ایران؛ استقبال شاعران از غزل رهبر انقلاب

در روزهای گذشته جمعی از هنرمندان به استقبال از این غزل رهبر معظم انقلاب رفتند. احمد شهریار، شاعر پاکستانی، نیز تازه‌سروده خود را به این موضوع اختصاص داد که در ادامه می‌خوانید:  

اگر به عشق یقین داری از فنا مگریز

دلیر باش و خطر کن، به هیچ جا مگریز

قسم به خضر که در انتهای این ظلمات

همیشه آبِ حیات است، پس بیا مگریز

تو پورِ حیدری، از دیوِ هفت‌سر مهراس

ز قومِ رستمی از حلقه‌ بلا مگریز 

بسنج با دمِ شمشیر، زورِ دشمن را 

ز غرشِ رجز و هیبتِ صدا مگریز

تو نورِ علم و یقینی و در کنارِ حسین

به قلبِ شب بزن، از خاکِ کربلا مگریز 

دوباره معرکه‌ حق و باطل است اینجا

تویی که مردِ نبردی، به انزوا مگریز

انتهای پیام/